حریم افلاکی
دید صحن و مناره می سوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره می سوزد
این حرم مثل چادر زهراست
که در اینجا دوباره می سوزد
این حرم مثل خیمه ی زینب
که در اوج شراره می سوزد
سالها بعد قدری آن سو تر
چند قرآن پاره می سوزد
غريبانه بايد گريست براي مظلوميتي كه در تاريخ رسوب كرده و گلوي عاشقان را لبريز از بغض غربت نموده است . اگرچه ظلم و ستم بر ابدان و اجساد شما اسطورههاي طهارت و پاكي نيز تعدي بر بيوتي جسماني است كه خداوند اراده كرده است نام و آوازهاش از مجراي آن در جهان طنين انداز شود و به واقع ظلم بر خداست، اما دشمنتان با تخريب حريم مدفن مقدس جسم دنيايي شما، تنها بر خاندان تقدس و پاكي ظلم روا نداشته ، بلكه بر پيشاني حقيقت مهر مظلوميت كوبيده است. خاك بقيع سرمه چشمان شيفتگان حقيقت است اگرچه در خود بنايي و منارهاي و گنبدي جاي نداده و طوطياي ديدگان جوياي معرفت است اگرچه بوي غربتش حلقومهاي پر از درد را ميفشارد. دشمنتان ندانست و نميخواست بداند كه معارف و محبت شما از جنس سنگ و چوب نيست كه با شكستن و سوزاندن نابود شود و نديد كه چگونه ريزش منارهها نامهاي زيبايتان را پرآوازه تر كرد و هرچه اين اسماء احسناي الهي پرآوازه تر، كام دوستانتان شيرينتر ، چرا كه خود به ما آموختيد بگوييم ؛ "فما احلي اسمائكم "

برق غضبی که چشم رهبر دارد