شهید علی اصغر دلاک

شهید علی اصغر دلاک

علی اصغر  فرزند رمضانعلی و کبری در 15 آذر ماه 1342 در شهر سرخه به دنیا آمد. کلاس دوم ابتدائی بود که پدرش را در یک صحنه تصادف از دست داد. مادرش باید شب و روز برای مردم نان می پخت و کار می کرد تا خرج 4 بچه را تأمین کند. او ابتدائی و راهنمایی در سرخه خواند و برای دبیرستان به سمنان رفت. دو برادر و دو خواهر بودند. او و برادرش با کار کشاورزی روی زمین دیگران به مادر کمک می کردند. در درس خواندن استعداد عجیبی داشت و هر سال از نفرات برتر کلاس می شد. به خاطر سرپرستی خانواده معاف موقت شد ولی پس از یکی دو سال به خدمت سربازی رفت. سرباز ارتش شد و در لشکر 58 ذوالفقار خدمت می کرد مسئولیتش دیدبان توپخانه بود. 18 ماه خدمت بود که در جزیره مجنون بر اثر ترکش به سرش در 18 آذر 1365 شهید شد. پس از تشییع در سمنان و سرخه در گلزار شهدای سرخه به خاک سپرده شد.

شادی روحش صلوات با ذکر فاتحه

شهید رضا سماوی

شهید رضا سماوی

آقا محمد و خدیجه نام فرزند سومشان را رضا گذاشتن 4 بهمن 1342 در سمنان به دنیا آمد یک برادر و 2 خواهر دارد پدرش ارتشی بود . رضا ابتدائی را در مدرسه مهران درس خواند. در مدرسه هراتی راهنمایی را گذراند و برای خواندن متوسطه در دبیرستان 7 تیر ثبت نام کرد.

چند بار با دوستانش به تظاهرات رفت. پدرش او را دید و مانعش شد. به قول پدر اگر بچه ارتشی به تظاهرات علیه رژیم میرفت همه خانواده را به درد سر می انداخت ولی رضا کم و بیش فعالیت خود را ادامه داد. سال 61 دیپلم گرفت چند ماهی زودتر داوطلب شد تا به سربازی برود. خانواده اش نمی دانستند وقت رفتن با خبر شدند، پدرش که فهمید ناراحت شد. رضا به ارتش رفت و او را بعنوان امدادگر به مهران اعزام کردند. در 11 آذر 1363 با برخورد ترکش به پا و سینه مجروح شد. او را به بیمارستان بردند و در آنجا به شهادت رسید. جنازه اش پس از تشییع در گلزار شهدای امامزاده یحیی علیه السلام در سمنان دفن شد.

شادی روحش صلوات با ذکر فاتحه

شهید اسماعیل جمال

شهید اسماعیل جمال

خواندن هر روز سوره واقعه، زیارت عاشورا و جامعه کبیره از ویژگی بارز او بود. او برای جمع کردن مردم در مسجد، آنها را به شرکت در مراسم دعای کمیل و نماز جماعت دعوت می کرد. برای خدمت سربازی به پادگان بلال حبشی تهران رفت. پس از یکسال خدمت در سپاه، در دانشگاه تربیت معلم سبزوار پذیرفته شد مدتی بعد برای ادامه تحصیل به مشهد رفت. او همراه با درس کتابهای استاد شهید مطهری، علامه طباطبایی و آیت الله شهید دستغیب را مطالعه میکرد. بعد از پایان درس بعنوان مربی امور تربیتی و قرآنی در آموزش و پرورش مشغول شد.

شادی روحش صلوات با ذکر فاتحه

ادامه نوشته

شهید عباسعلی صلواتی

شهید عباسعلی صلواتی

عباسعلی صلواتی فرزند حسن در 10فروردین 1345 در سرخه از شهرهای استان سمنان، در یک خانواده متدین و مذهبی رشد کرد و تربیت شد.

راهنمایی را در مدرسه فیض می خواند که انقلاب پیروز شد. در راهپیمایی ها، تظاهرات و پخش اعلامیه نقش مهمی ایفا کرده بود. مسجد محل هنوز صدای اذانش را به یاد دارد. مکبر هم بود. دبیرستان بود که فرمان او را مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی شنید در 17 سالگی به جبهه جنوب اعزام در منطقه پاسگاه زید مشغول خدمت شد. نوحه خوان سنگر بود. یکبار مجروح شد و با داشتن جراحت پا باز هم در عملیات حضور پیدا کرد. در مرحله ی بعد به کردستان اعزام شد و تیربارچی بود.

سر انجام در 28 آبان 62 در منطقه پنجوین، در عملیات والفجر 4 به شهادت رسید. پیکر مطهرش به خاطر شدت آتش 9 سال در منطقه بود. تا اینکه گروه تفحص کشف کرد و خاک گلزار شهدای سرخه او را در بر گرفت.

برای شادی روحش صلوات با ذکر فاتحه 

شهید حسینعلی مونسان

شهید حسینعلی مونسان

حسینعلی مونسان در 12 اردیبهشت 1343 در شهر سرخه از توابع استان سمنان در خانواده ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود.

خانواده ی او مثل بسیاری از مردم روستا وضع مالی مناسبی نداشت. پدرش علی اکبر مونسان کشاورز بود. حسینعلی مونسان مثل چهار برادرش از کودکی با کار و تلاش در چرخاندن چرخ زندگی خانواده را یاری می کرد.

علاوه بر آن همراه پدر در مراسم مذهبی در تکیه ها و مسجدها شرکت داشت. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در سرخه گذراند. پس از آن در دبیرستان شهید فرهاد صفا در سرخه دیپلم اقتصاد گرفت. همزمان با دروس دبیرستان در رشته ی کاراته فعالیت داشت و موفق به دریافت کمربند مشکی پس از دیپلم با توجه به نمرات خویش در تربیت معلم شهید رجایی قبول شد.


برای شادی روحش صلوات با ذکر فاتحه

ادامه نوشته

شهید مرتضی وطنی

شهید مرتضی وطنی

مرتضی وطنی در 5 فروردین 1343 در سرخه یکی از توابع شهرستان سمنان به دنیا آمد. وی آخرین فرزند حسین و فاطمه است. از همان کودکی فردی ساکت و مظلوم بود.

دوران ابتدایی را در دبستان مقداد گذراند. از همان دوران کودکی فردی فعال و هوشیار بود. او در طول تحصیلات و حتی قبل از آن، تقریبا در شش سالگی جهت برآوردن احتیاجات زندگی به اتفاق پدر در سرخه و شاهرود به کار کشاورزی مشغول شد. وی از همان اوایل در سخنرانی، روضه و نمازهای جماعت شرکت می کرد. پس از گذراندن دوران ابتدایی به راهنمایی فیض رفت. سال دوم راهنمایی پدرش را از دست داد. بعد از گذشت یک سال از فوت پدر، بر اثر حادثه ای ناراحتی از ناحیه چشم برایش بوجود آمد.

برای شادی روحش صلوات با ذکر فاتحه
ادامه نوشته

شهید محمد حسین اشرف

شهید محمد حسین اشرف

محمد حسین اشرف در یکم خرداد 1342، در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. پدرش، علی اکبر، او را محمد حسین نامید. او در شهرستان سرخه متولد شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان جا گذراند. به علت فقدان دبیرستان در شهر سرخه، تحصیلات دبیرستان را در سمنان سپری کرد و موفق به اخذ دیپلم در رشته راه و ساختمان شد. مدت زیادی از شهادتش نگذشته بود که پدر و مادر نام او را در ستون پذیرفته شدگان کنکور سراسری در رشته عمران مشاهده نمودند.

برای شادی روحش صلوات( با ذکر فاتحه)
ادامه نوشته

شهید سید ابراهیم سیادت

شهید سید ابراهیم سیادت

چون منقضی خدمت سال 56 بود، با شروع جنگ تحمیلی به جبهه اعزام و پس از پایان دوره به محل برگشت. بارها به صورت بسیجی به نبرد با دشمن پرداخت. اگر چه مسئولیت رسمی او در گردان موسی بن جعفر علیه السلام تدارکات گردان بود ولی هر کاری که زمین می ماند او داوطلبانه انجام می داد.

یک بار از ناحیه ی چشم آسیب سطحی دید. سرانجام در ششمین مرحله ی اعزام داوطلبانه، در عملیات نصر هشت، در سال 1366، در منطقه ماووت عراق به شهادت رسید.

برای شادی روحش صلوات(با ذکر فاتحه)

ادامه نوشته

شهید حسین سماوی

شهید حسین سماوی

از همان سال، در ناحیه مقاومت موسی بن جعفر علیه السلام به عنوان نیروی بسیجی کارش را شروع کرد. بعد از آن بارها به جبهه رفت و بیشتر ایام در منطقه بود. وقت امتحانها برمی گشت و با تمام شدن درس هایش به منطقه می رفت. به عنوان بیسیم چی گردان، ؛آرپی جی زن، راننده تانک و نیروی واحد شناسایی خدمت می کرد.

در مرحله سوم عملیات والفجر 4 به عنوان نیروی شناسایی به منطقه پنجوین رفت. با باز کردن معبر و خنثی نمودن میدان مین، تصمیم گرفتند به عقب بیایند. دشمن آتش های پراکنده اش را بر سر حسین و دوستانش ریخت.


برای شادی روحش صلوات( با ذکر فاتحه)

ادامه نوشته

شهید عباسعلی صفی

شهید عباسعلی صفی

دو برادر و سه خواهر دارد که برادرانش در دوران دفاع مقدس چندیدن مرحله به جبهه اعزام شدند.

از همان سن نوجوانی به مسجد علاقه شدیدی داشت و برادر و خواهرانش را هم به نماز تشویق م یکرد. شب های ماه رمضان به پشت بام می رفت و با صدای بلند مناجات می خواند.

به استخدام نیروی دریایی ارتش درآمد. دو سال آموزش تکاوری را در منجیل گذراند. برای ادامه خدمت به بوشهر منتقل شد.

با شروع حرکت انقلاب، در صف مردم قرارگرفت و با زمینه های مذهبی و دینی که داشت از مریدان امام خمینی شد. به طور مخفی، نوار سخنرانی امام را از سرخه برای دوستانش در بوشهر می برد.


برای شادی روحش صلوات (با ذکر فاتحه)


ادامه نوشته

شهید علی عربی

شهید علی عربی

دوران انجام وظیفه او در دفتر فرماندهی، در واحدهای مختلف گذشت و توانست در مدت کوتاهی قابلیت های خود را نشان دهد. در بهمن 87 به همراه سردار شوشتری برای انجام ماموریت به زاهدان اعزام شد. به خاطر تواضع و مسئولیت پذیری اش افسر همراه و مورد علاقه سردار شوشتری بود.

سرانجام در 26 مهر 88 در سیستان و بلوچستان شهر سرباز، به همراه سردار شوشتری در انفجار بمب تروریستی گروه ریگی به شهادت رسید. پیکر مطهرش در گلزار شهدای امامزاده یحیی در سمنان آرمیده است.


برای شادی روحش صلوات (با ذکر فاتحه)


ادامه نوشته

پایان ماموریت، پایان جنگ


نوروزعلی ایمانی‌نسب یکی از سرداران شهید شهر كوچك «سرخه» استان سمنان است كه 16 مهرماه 1339 به دنيا آمد و به قول سردار مهدوی‌نژاد فرمانده سپاه استان قم و از همرزمان وی، ایمانی‏‌نسب سردار شهیدی است که گمنام در شهر و بلندآوازه در جبهه‌ها بود.
 
نوروزعلی ایمانی‌نسب در روز 16 مهر 1339 به دنيا آمد و پس از پایان دوره سربازی، از جمله اولین نفرات اعزامی به جبهه بود. به جز چند روزی که برای مرخصی یا درمان مجروحیت‏‌هايش به پشت جبهه برمي‌گشت، بقیه روزها در جبهه بود.

 شهید ایمانی در فرم اعزام به جبهه در قسمت "تاریخ پایان ماموریت" جمله "پایان جنگ" را نوشت.



سردار شهید مهدی زین‌الدین فرمانده شهید لشگر 17 علی ابن ابیطالب (ع) درباره شهید نوروز علی ایمانی‌نسب گفته بود: من اگر 10 نفر مثل ایمانی نسب داشتم تا قلب بغداد می‏‌رفتم.
 
ايماني‌نسب در عملیات‌های رمضان،خیبر،بدر،والفجرهاي مقدماتی،1، 4 و8، کربلاهای 4 و 5، نصر8، بیت‌المقدس 2 و مرصاد شرکت داشت و در «عمليات والفجر8» از ناحیه چشم و قبل از «عملیات کربلای 1»، پایش مجروح شد.
 
سردار ايماني‌نسب فرمانده گردان ادوات تیپ ۱۲قائم (عج) سمنان پنجم مردادماه 1367 در عملیات مرصاد به شهادت رسيد.

شهید نوروز ایمانی نسب


شهید نوروز ایمانی نسب

سه ماه که مرخصی نرفته ام نمی دانم این فرمانده گردان چه کار می کنه.

ما بایستی جون بکنیم سنگربسازیم،اونا برن مرخصی و خوش بگذرونن. دیگه خسته ، باز خدا پدر اون بسیجیه رو بیامرزه .

اگه اون نبود ما تا سه روز دیگه ام نمی تونستیم اون جعبه خمپاره ها رو جا به جا کنیم

-کدوم بسیجی؟ کی رو می گی؟

همون که تو چند روزی که دیدمش دائم دستاش بالا زده بود . ساعت دو نصفه شب تازه کارمون رو شروع کرده بودیم که مثل فرشته نجات بالا سرمون پیدا شد نمی دونی چه جوری کار می کرد ……

-حالا تو اونو اصلا نشناختی؟

نه.با ادب بود و آروم حرف می زد . هر چی بهش می گفتم گوش می کرد .

اگه چهار تا بسیجی مثل اون تو جمع ما بودن حاضر بودم حتی شش ماه به شش ماه هم مرخصی نرم …..

ساخت سنگر در حال پایان است . سرباز قدیمی کمر راست می کند تا خستگی اش را بگیرد . ناگهان نگاهش به یک نقطه خیره می ماند .

ببین تو که می گی فرمانده مرخصیه! اوناش ، فرمانده اونه، همون که داره تنهایی مهماتی به اون سنگینی رو از ماشین پیاده می کنه .

-همونی رو می گی که لباس بسیجی تنشه؟ اون که همون بسیجی هست که گفتم…!

شهید محمد رضا غلام

شهید محمد رضا غلام

زدم پشت دستم وگفتم:« وای مادرجون! طوریت که نشد؟ پس چند روزه که دلم شور می‌زنه، به خاطر همینه. ».
با لبخندی از من پرسید:« راضی نبودی؟ راستش رو بگو! ».

من هم به جای جواب سؤال او پرسیدم:« من که راضی‌ام، خدا به همرات برو جبهه. فقط بهم بگو چرا این جوری فکر می‌کنی؟ ».
جواب داد:« از کوه پرت شدم، ولی سالم موندم. به دلم اومد رضایت نداری. اومدم پیش تو. رضایت بده برم شاید شهید بشم. ».

شهید حسن معمار

شهید حسن معمار

نام: حسن معمار

نام پدر: رمضانعلی

تاریخ تولد: 1340/6/20

تحصیلات: دیپلم

شغل: سرباز

تاریخ شهادت: 1359/6/20

محل شهادت: گیلان غرب

نام عملیات: مطلع الفجر


برای شادی روحش صلوات( با ذکر فاتحه)

شهید کریم طاهریان

شهید کریم طاهریان

18فروردین 1340 در اسد آباد سرخه به دنیا آمد. فرزند سوم محمد و ربابه بود. کریم صدایش زدند. پدرش این اسم را برای او انتخاب کرد. ابتدایی را در روستایشان خواند. برای خواندن راهنمایی به سرخه رفت. وضع مالی خانواده خوب نبود. ششم ابتدایی سابق را خواند، درس را کنار گذاشت و همراه پدر کشاورزی کرد. با داشتن دوستانی همچون استاد عباسعلی، با امام آشنا شد. پیش او جوشکاری و آهنگری می کرد. شناختش که بیشتر شد، رفت توی تظاهرات. اعلامیه پخش می کرد و نوارهای امام را گوش می داد. او همزمان به پدر کمک می کرد و در کار کشاورزی وسایل ابتکاری می ساخت که به کار می آمد.


برای شادی روحش صلوات(با ذکر فاتحه)
ادامه نوشته

شهید سید حیدر سیادت

شهید سید حیدر سیادت

سید حیدر مدتی در یک مغازه ی جوشکاری شاگردی کرد تا مهارت به دست آورد و پس از بازگشت به سرخه با برادرش مغازه ی در و پنجره سازی راه انداخت. در بیست سالگی با دختر عمه اش ازدواج کرد. آن ایام مصادف بود با حرکت های مردم علیه نظام طاغوت. پا به پای مردم در راهپیمایی ها حضور یافت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی در پایگاه بسیج عضو شد. برای اولین بار در سال 62، از طریق بسیج به جبهه اعزام و به عنوان تک تیر انداز انجام وظیفه کرد. در 5 نوبت جمعا به مدت 8ماه در جبهه حضور یافت.


برای شادی روحش صلوات( با ذکر فاتحه)


ادامه نوشته

شهید محمد شکرالله

شهید محمد شکرالله

محمد شکرالله فرزند ابراهیم و کوکب، 15 آذرماه سال 1344 در شهر تهران متولد شد.

تا سوم راهنمایی در تهران تحصیل کرد و از آن پس به دلیل نقل مکان خانواده در شهر سرخه ادامه تحصیل داد. دیپلم علوم تجربی اش را گرفت و علی رغم پذیرفته شدنش در آزمون تربیت معلم، دفاع از اسلام و پاسداری از وطن را مقدم بر ادامه تحصیل دانست و به خدمت سربازی مشغول شد.سرباز وظیفه ارتش بود و در خرمشهر خدمت می کرد.

10شهریور ماه سال 1365 در جاده ی اهواز - خرمشهر بر اثر واژگونی شدن خودرویی که جز او شامل چند سرنشین دیگر نیز بود به شهادت رسید. پیکرش را در گلزار شهدای سرخه دفن کردند.

برای شادی روحش صلوات( با ذکر فاتحه)


ادامه نوشته

شهید محمدرضا احسانی

شهید محمدرضا احسانی

محمدرضا با توجه به علاقه ی زیاد به دروس حوزوی وارد حوزه ی علمیه ی سمنان شد و پس از مدت کوتاهی راه پیدا کند و در آنجا دوره ی آموزش نظامی را بگذراند. اعزام وی به جبهه با مخالفت مسئولین مواجه شد، ولی عشق و علاقه ی او بیشتر از آن بود که در پشت جبهه بماند. پس از چهل روز آموزش به منطقه سردشت راه پیدا کرد و به عنوان تک تیر انداز مشغول دفاع شد.

 

برای شادی روحش صلوات( با ذکر فاتحه)

ادامه نوشته

شهید علی اکبر احسانی

شهید علی اکبر احسانی

...شخصیت آرام و ساکتی داشت. می خواست عضو بسیج شود، اما به دلیل کم سن و سال بودن و جثه ضعیفش قبول نکردند. پزشک او را از سربازی معاف کرد اما بعد از مدتی در سن ۲۱ سالگی عضو بسیج شد. در ۱۶ تیر ماه سال ۶۳ از طرف یگان خدمتی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب علیه السلام و با لباس بسیجی به جبهه رفت. مسوولیتش کمک آرپی جی زن بود. در سال ۶۲ به مدت چهار ماه در منطقه سردشت کردستان به نگهبانی مشغول بود. دو سال نیز به عنوان نیروی ویژه سپاه در بسیج خدمت کرد تا این که در سال ۶۳ به عضویت سپاه در آمد....

 

برای شادی روحش صلوات( با ذکر فاتحه)

ادامه نوشته

شهید علی اصغر علیپور

شهید علی اصغر علی پور

نام پدر: حسینعلی

تاریخ تولد: ۱/۱۰/۱۳۴۸

تحصیلات: سوم راهنمایی

شغل: جهادگر

تاریخ شهادت: ۱۷/۵/۱۳۶۲

محل شهادت: مهران

نام عملیات: والفجر۳

 

برای شادی روحش صلوات(با ذکر فاتحه)

شهید علی اکبر عوض

شهید علی اکبر عوض

با تشکیل بسیج به عضویت در آمد و در کلاس های نظامی و عقیدتی آن فعالانه شرکت می کرد. ضمن ادامه تحصیل در دبیرستان با دوستان خود برای جبهه ثبت نامه کرد و پس از آموزش اولیه راهی کردستان شد.

در پاکسازی جاده سقز به بانه و سردشت شرکت کرد و در آن مرحله به مدت چهار ماه در منطقه مریوان ماند. دو برادر دیگرش هم زمان در منطقه حضور داشتند. یکی به عنوان سرباز در منطقه کردستان و دیگری بسیجی و در منطقه گیلان غرب.

برای شادی روحش صلوات( با ذکر فاتحه)

ادامه نوشته

شهید ابوالقاسم نجار

قسمتی از وصیت نامه شهید ابوالقاسم نجار

ما انسانها مال خودمان نیستیم، مال خدا هستیم و چند روزی در این دنیا قفسی از بدنمان ساخته اند. روزی می رسد که در این قفس شکسته شود. باید از این دنیای فانی به سرای باقی برگردیم و در سرای باقی است که به پرونده ی اعمالمان می رسند و ما را به سزای اعمالی که انجام داده ایم می رسانند.

در اینجا امتحان می دهیم و در آنجا تصحیح می شود. خوش به حال کسی که از امتحان بزرگ الهی سرافراز و پیروز بیرون می آید. وای به حال کسی که در امتحان الهی مردود می شود!

برای شادی روحش صلوات(با ذکر فاتحه)

ادامه نوشته

شهید محمد حسن دولتی

شهید محمد حسن دولتی

محمد حسن همواره در تظاهرات و راهپیمایی ها و نماز جمعه و جماعات شرکت فعال داشت. از زمان شروع جنگ تب و تاب خاصی برای جبهه داشت و سرانجام با دستکاری شناسنامه اش به دلیل اینکه در سرخه او را می شناختند در بسیج مرکزی سمنان نام نویسی کرد و حدود چهل روز در پادگان بیست و یک حمزه تهران آموزش دید و سپس راهی جبهه ها گردید.

برای بار اول در حدود سه ماه در جبهه های جنوب(پاسگاه زید) فعالیت داشت و برای بار دوم که دیگر بازگشتی در آن نبود در هفتم تیر ماه ۱۳۶۲ باز هم به عنوان تک تیر انداز به همان مکان اعزام گردید.

در عملیات والفجر ۳ طی آزادسازی مهران در ۱۶ مرداد ۱۳۶۲٬ هنگام اذان ظهر دعوت حق را لبیک گفت و مزارش در سرخه تا ابد دارالشفای آزادگان است.

برای شادی روحش صلوات(با ذکر فاتحه)

ادامه نوشته

عملیات رمضان

نام عملیات‌: رمضان

زمان اجرا‌: 1361/4/23

تلفات دشمن (کشته، زخمی یا اسیر)‌: 8715

رمز عملیات‌: یا صاحب الزمان ادرکنی

مکان اجرا: منطقه عملیاتی شلمچه ـ شمال غربی خرمشهر و شرق بصره

ارگانهای عمل کننده‌: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای ارتش جمهوری اسلامی

اهداف عملیات: فتح منطقه‌ای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی برای پایان عادلانه به جنگ دو ساله ـ طی 5 مرحله

تعداد بسیجیان سرخه در عملیات: 45نفر

تعداد شهدای سرخه در عملیات: 1نفر

نام شهدای سرخه در عملیات: شهید علی اکبر ادهم

ادامه نوشته